قبر

قبر را میبینید  تاریخ را میخوانیم . از بعد موقعیت مکانی و از بعد موقعیت مکانی بعد از حادثه ی کربلا و قیام عاشورا و جنایت یزید خلافت به سه بخش تقسیم شد خلافتی که یک دست بود به سه دسته تقسیم شد کوفه و شام و مکه که جنگ های بسیاری باعث شد همه ی بلاد اسلامی زیر نظر شام بود . عبدالله ابن زبیر در مکه اعلام استقلال کرد

مختار در کوفه

مصعب با مختار عبدالملک با مصعب حجاج با عبدالله زبیر شد. قبر خیلی ها کنده شد . یه روز عبدالملک نشسته بود که سر مصعب را براش آوردن در دارالاماره یکی صدا زد و رنگش پرید گفت یاد جریانی بودم من چهار تا سر را اینجا دیدم یروز سر حسین مقابل ابن زیاد بود مدتی نگذشت بعد شش هغت سال سر ابن زیاد مقابل مختار بود بعد حدود دو سال سر مختار را مقابل ابن زبیر گذاشتن حالا هم میبینم سر ابن زبیر را مقابل تو گذاشتند. چهار تا سر پشت هم قبر کنده شد برایشان داشتم فکر میکردم سر تو را مقابل چه کسی میزارن عبدالملک داد زد گفت اینجا رو خراب کنید . لحظه های آخرش گفت ای کاش من لباسشو بود . خیلی ها در حال دعا رفتن و مردن . خیلی ها اصلا قبر ندارن اونهایی که دنبال مال دنیا و ریاست بودن حسرت داشتن اون لحظه های آخر . یوم الحسرت در روز قیامت است که اونموقع هیچ فایده ای ندارد. نمیدونم تا امروز قبرستان قبر رفتی متاسفانه میبینی جوان ها زیاد شده میبینی جوان زیاد تو زندان و بیمارستان است آخرش میرسید به پدر و مادر میبینید که آن دو وجود مقدس جایگاه خود را از دست دادن و جایگاه قبل را از دست دادن . دل شکستگی و  دل گرفتگی پدر و مادر . کسب و کاسبی و سلامتی ما شهرت ما قدرت ما همه و همه ارتباط مستقیم به دعای پدر و مادر دارد. راه های یک شبه  را صد ساله بریم یا برعکس ارتباط مستقیم به دعای پدر و مادر دارد. من از این باغ گلی میچینم . چون بسیار موضوع  قبر مفصل است . مقدماتی . اومد خدمت اون بزرگ گفت کاسبیم خوب نیست گرفتارم و… که نفسی بزن تا گره باز بشه ایشون فرمودن من نمیتونم کاری بکنم تو مادرت ازت ناراضی و ناراحته تعجب کرد و اومد خونه سوال کرد مادر جان شما از دست من ناراحتی گفت آره جلوی همسرت سر من داد زدی کنار سفره و حرمت منو جلوی عروسم شکوندی سریع معذرت خواهی کرد و دست مادرشو بوسید بلافاصله گره های کارش باز شد گفت این چهره برای تو پیر شد پدر و مادر جوانیشونو برای ماها دادن که ماها بزرگ شدیم . تو مریضی هاو قبر و سلامتی و… خیلی ها برگرفته از دلشکستگی پدر و مادر است . پدر و مادر اگر راضی نباشن امکان دارد خیلی دارو ها اثری نکند . هیچ فرقی هم نمیکند تو چه دینی داشته باشی چه موقعیت داری قبر و کجای دنیا زندگی میکند . بابات ازت ناراحت نباشه احترام کن دستشو ببوس هر کس به هرجا رسید از دعای پدر مادر رسید . غربی و شرقی یهودی و مسیحی و…. فرقی ندارد . علما بزرگان و… با دعای پدر و مادرشون رسیدن . دو موجود مقدس مثل پدر مادر مثل دو امامزاده بزاریدشون وسط و ازشون حاجت بگیرید . بوسیدن کف پای پدر و مادر ثوابش مثل بوسیدن تربت قبر سید الشهدا است . عمر دست خداست . همه جای دنیا غرب و شرق فرقی نمیکنه مشکلات عمده شون از نارضایتیه قبر پدر و مادر است . ادیسون کله ی مثل کدو داشته روحش شاد اون ادیسون بچه بوده و کله ش هم مثل کدو بود هرکس نگاش میکرده میگفته عقب افتاده است بعد از چند ماه که میبرنش مدرسه از مدرسه میندازنش بیرون میگفته که تو هیچی نمیفهمی قبر و به درد درس خوندن نمیخوری با دل شکسته میاد خونه و به مادرش جریان را میگه مادر هم دست ادیسون را میگیره و به مدرسه میبره میگه کودن خودتی پسرم را میبرم درس میدم تا به همه بشریت ثابت کنم که پسرم یدونس بعد ادیسون میگه مادرم منو آورد خونه در نه سالگی همه ی کتاب ها را خوندم در خانه یی که مادر اتاقی براش درست کرده بود . از اتاق آزمایشگاه بیرون نمیومد چندین اختراع بزرگ داره ادیسون مخترع برق با یک کیسه نون خشک ادیسون میگه میدونید چرا من همه عمرم را در آزمایشگاه گذاشتم ؟ در بچگی فهمیدم مادر قبر  چیز خوبیه هنگامی که معلم مرا کودن و احمق خواند مادرم ازم دفاع کرد من جدی تصمیم گرفتم که ثابت کنم مادرم در مورد من خطا نکرده است و میخواستم ثابت کنم که مادرم درست رو من سرمایه گزاری کرده است میگه هر چه دارم از اوست میگه همه مدیون من هستن و من مدیون مادرم هستم . پاستور بزرگترین شیمیدان کشور فرانسه . در خانه ی لوئی پاستور ازش تجلیل کنه و ازش خواستن که سخنرانی کنه و او با تاسف و تاثر اومد پشت تیریبون قرار گرفت شروع کرد . ای مادر پاستور داره میگه قبر ای گمشده ی دلبند ی که سالیان درازی در این خانه با من به سر بردی تویی که اکنون من همه چیزم  را مدیون  تو میبینم ای مادر شجاع و دلیرم تمام حس فداکاری و شور و هیجانی که در راه عظمت علم به کار بسته ام تو به من یاد داده ای به من درس صبر و و حصله در تحقیقات دادی پیروزی ام را پیشگاه با عظمت تو  تقدیم تو میکنم قبر و همه ی اینها را بدون تو خودم را تنها و بی کس میبینم . گروه ترحیم عرفانی سرای فانی